۱۳۸۸ اسفند ۲۹, شنبه

گفت و گو با رضا صالح | امام؛ اصولگراى آزادى‌خواه


بازخوانی آرا و اندیشه های امام خمینی (ره) در گفت و گو با رضا صالح 

امام؛ اصولگرای آزادی‌خواه

اشاره:
معلمی که جوانی خود را در سال های واپسین نهضت اسلامی و در جریان مبارزات سپری کرد، پس از پیروزی انقلاب وارد وادی فرهنگ و آموزش شد تا نوجوانان را از اندوخته خویش بیاموزد.
رضا صالح جلالى
با گذشت نزدیک به دو دهه از پیروزی انقلاب، وی بدین باور رسید که کژی هایی، در نظام بنیان نهاده شده توسط امام خمینی (ره)، در حال نهادینه شدن است و اصلاحات را ناگزیر می سازد. چنین بود که به نمایندگی از مردم گیلان در مجلس ششم حضور یافت و کمی بعد از ارکان جنبش اصلاحی دوم خرداد در استان شد؛ جنبشی که اصلی ترین داعیه خود را بازگشت به اصول و معیارهای انقلاب در زمان حیات امام می دانست و عمدتاً از یاران نزدیک و منسوبین بنیان گذار انقلاب و جوانانی که نقش تعیین کننده ای در شکل گیری و جهت دهی انقلاب در دهه نخست آن داشتند، شکل گرفته بود.
کشمکش های او و همفکرانش بر سر تأویل و تفسیر اندیشه های امام با رقبای اصولگرا تا به امروز ادامه داشته و ردصلاحیت وی برای نامزدی دوره های هفتم و هشتم نمایندگی مجلس شورای اسلامی، یکی از تبعاتی است که در این دوره بر او و جریان سیاسی حامی اش مترتب شده است.

رضا صالح جلالی، سال های بازنشستگی خود از عرصه آموزش و دوران پرتنش و فعال خود را در عرصه سیاسی کشور، با فعالیت در جبهه مشارکت ایران اسلامی منطقه گیلان سپری می کند.
گفت و گو با رضا صالح در دو بخش مى‌گنجيد. نخستين بخش آن را براى ویژه نامه سال 88 هفته‌نامه گیلان بهتر آماده كردم كه به دلايلي ، كل ويژه نامه از انتشار باز ماند؛ تا اينكه سرانجام در تاريخ سه شنبه 11 خرداد 89، به بهانه فرارسيدن ايام ارتحال، در غالب شماره 199 اين هفته‌نامه منتشر شد(البته بدون اطلاع من، بدون ويراستارى مناسب و همراه با اشكالات اساسى در بخش صفحه‌آرايى).
بخش نخست گفت و گو با رضا صالح را با هم مى‌خوانیم؛ بخش دوم هم بماند براى بعد.

 پس از پخش مستند «شاخص» از سیما و تبعات سیاسی و اجتماعی آن، لزوم تبیین تأویلی درست از اندیشه و سیره امام فقید، ضرورتی هر چه بیشتر پیدا کرده است. اکنون و با گذشت بیش از دو دهه از رحلت امام، چه شاخص هایی را برای تبیین و تمییز امام واقعی از شخصیت دست ساخته جریان های مقابل به نسل امروز تعرفه می کنید؟
    به نظر من بیشترین مستندات ما می تواند دهه 50 و به‌خصوص سال های 56 و 57 باشد. می توان اصول و مبانی انقلاب را از بیانیه ها، حرف ها و مصاحبه های حضرت امام بویژه صحبت هایی که در طول اقامت ایشان در پاریس بیان شده، استخراج کرد. امام در این مصاحبه ها روی چند نکته اساسی تاکید داشتند و به نظرم مردم ایران هم به اعتبار همین صحبت ها و اصولی که امام مطرح می کردند و بدان پایبند بودند، به امام پیوستند و انقلاب کردند و هر اصل و مسأله ای که تلاش شد تا بعد از امام به آن موارد اضافه شده یا جایگزین برخی از آن اصول شود، به نظر من بدعت بوده و نمی تواند عامل و منشاء انقلاب باشد.
امام خمينى در نوفل‌لوشاتو، پاريس
    منشاء انقلاب همان اصولی است که امام مطرح کردند و کسی که به آن اصول پایبند باشد، از نظر من اصولگرا است. می توان روی تک تک این اصول بحث کرد و از امام فکت هایی آورد.
    برای مثال یکی از اساسی ترین اصولی که در انقلاب مطرح بوده، بحث جمهوریت است. یکی از گفت وگوهای مهم حضرت امام در پاریس، مصاحبه ایشان با روزنامه نگار مصری، حسنین هیکل است. یکی از مواردی که از این مصاحبه به یاد دارم، سوال هیکل از امام است با این مضمون که توپخانه شما به خوبی در حال کوبیدن رژیم شاه است؛ وقتی این رژیم را کوبیدید، به جای آن چه بنا می کنید؟ امام با صراحت کامل پاسخ می دهند که «ما می خواهیم جمهوری بسازیم». هیکل می پرسد چه نوع جمهوری و امام پاسخ می دهند «همین جمهوری که اینجا هست».
    مصاحبه‌ کننده که به ‌دنبال پاسخی صریح تر است می‌پرسد یعنی کجا و امام می فرمایند همین‌جا، همین نوع جمهوری که در فرانسه و سایر کشورهای اروپایی هست.
    هیکل با تاکیدی که بر واژه ها می کند،  باز هم می پرسد یعنی شما به دنبال استقرار نظام جمهوری هستید که این نظام مشابه جمهوری‌های امروز دنیاست؟ و امام قاطعانه پاسخ می دهند «بله». 
هیکل می پرسد می دانید که در این نظام ها حرف اول و آخر را مردم می زنند؟ و پاسخ امام باز هم مثبت است. خبرنگار مصری درمی‌آید که در الگوی جمهوری، مردم همه ارکان حکومت را انتخاب می کنند و هر زمان که تشخیص دادند هر مقامی در چارچوب اراده  جمعی مردم حرکت نمی کند، او را عزل می کنند. امام می فرمایند «بله، ما حکومتی را بنا می کنیم که مردم ما و اراده  جمعی آنان حرف اول و آخر را بزند و در آن تأثیر گذار باشد ؛ مردم ارکان حکومت را انتخاب کنند و اگر در چارچوب اراده جمعی آنان نبود، او را عزل کنند».
مصاحبه امام با خبرنگاران در پاريس
 در ادامه، هیکل می پرسد که آیا قصد ندارید تا چیزی به این الگوی حکومتداری بیافزایید؟ پاسخ حضرت امام چنین است که «بله، ما کشوری هستیم مسلمان، با اعتقادات دینی عمیق در جامعه، مردم ما چه پیش از اسلام و چه پس از اسلام، موحد و دین‌دار بودند. می خواهیم که جمهوری ما متکی باشد بر فرهنگ و مبانی دینی ما و به همین دلیل جمهوری اسلامی خواهیم ساخت».
    امام، جمهوری اسلامی را هم همان زمان تعریف کردند مبنی بر اینکه کلیه عناصر حکومت با نظر و رای مردم انتخاب و نصب می شوند و اگر در چارچوب اراده ملی نباشند، عزل می شوند. به نظر من هرکسی که امروز به این تعریف به عنوان یکی از اصول انقلاب پایبند باشد، اصولگراست و اگر کسی بنا به دلایل و منافع شخصی یا گروهی از این اصل عدول کند، به نوعی بدعت گذاری در اصول انقلاب دست یازیده است.
    از نظر من، اصلاح طلبان به این دلیل پایبندتر از دیگران به مبانی نظری حضرت امام هستند که به اصالت رای ملت به شدت معتقدند.


    با این توصیف، شما خود را اصولگرا می دانید؟
    اگر مبنا را اصولی بدانیم که مردم ایران در یکصد سال اخیر تا به امروز به‌دنبال آن بودند و امام هم در دهه 50 و به‌خصوص در سال های 56 و 57 تاکید ویژه‌ای بر این اصول داشته‌اند، بله ، خودم را  اصولگرا می‌دانم.


    مصادیق این اصول چیست؟
    اصولی نظیر آزادی، جمهوریت، حاکمیت قانون، نفی استبداد و حاکمیت یک اندیشه بر لایه‌های مختلف جامعه، پذیرش حقوق همه اقوام، اقلیت ها و نحله های فکری، احترام به جقوق شهروندی همه ایرانیان و پذیرش تکثر اندیشه، اصولی هستند که از صدر مشروطه تا کنون، مردم به‌دنبال آن بودند و انقلاب هم با وجود خلا این اصول در نظام پادشاهی شکل گرفت. ما امروز همچنان به این اصول پایبند و ملتزم هستیم و هرگاه هم انحرافی از این مبانی شکل بگیرد، در راستای اصلاح آن گام بر می ‌داریم. شاید از این جهت بهتر باشد که خود را اصولگرای اصلاح ‌طلب بدانیم.
آقای خاتمی هم از این زاویه بود که در تعرفه مهندس موسوی به جوانان در ابتدای طرح مساله کاندیداتوری ایشان، موسوی را اصولگرای اصلاح ‌طلب نامید.


    به ‌کار بردن لفظ اصلاح طلب، شاید شائبه هایی ایجاد کرده باشد که این نیروها در صدد اصلاح مشی مدیریتی امام در نظام باشند. نظر شما چیست؟
    خیر. همان‌طور که اشاره کردم، اصلاح طلبان از این جهت تئوری اصلاح را مطرح کردند که دیدند اصول بیان شده توسط امام، در حال تحریف و انحراف از مسیر است و برای اصلاح این روند و بازگرداندن انقلاب به مبانی اصلی و اولیه  آن، دست به کار شدند.
امام خمينى در نوفل‌لوشاتو، پاريس
    امروز کسانی در حال فاصله گرفتن از اصول انقلاب و سیره بنیانگذار فقید آن هستند که با افزودن بندها و تبصره هایی به این اصول، بی توجهی خود را نسبت به آرای مردم نشان می دهند. به همین دلیل نیز همه  امکانات خود اعم از مالی، نظامی و مدیریتی را بسیج می کنند تا خط و جریان خاصی، حتی خلاف اراده  عمومی جامعه، رای بیاورد. انتخابات مجلس را به نحوی مدیریت می کنند تا نیروهای همسو با آنان انتخاب شده و کسانی که افکار و دیدگاه های مشترکی با آنها ندارند، حذف شوند. در انتخابات ریاست جمهوری و شوراها نیز به همین سبک و سیاق عمل می کنند. این امر نشان دهنده  آن است که چندان پایبندی به تئوری اصلی انقلاب که توسط امام در پاریس تبیین شد، ندارند. در حالی که اصلاح طلبان همواره به این اصل معتقد بوده اند و هرگاه شاهد انحرافاتی از این مسیر شدند، تلاش کردند تا در مقابل آن بایستند و مسیر انقلاب را به منشاء اصلی و اولیه اش بازگردانند. باز هم تاکید می کنم که به همین دلیل، از نظر من اصلاح طلبان، اصولگرایان واقعی هستند.


    در صحبت هایتان تأکید ویژه ای بر مبانی نظری امام در پاریس دارید؛ یعنی بین مبانی نظری ایشان در دوران نهضت و سیره عملی که طی یک دهه زمامداری حکومت ، نمود عینی یافت، تفاوتی می‌ بینید؟
سخنرانى امام خمينى در حسينيه جماران، تهران
     خیر. این امر را می توان با ذکر مصادیقی، روشن کرد.
    یکی از اصلی ترین شعارهایی که امام از آغاز شکل گیری نهضت تا پیروزی انقلاب، همواره برآن تاکید داشتند، آزادی بود. آزادی، اصلی ترین کمبود مردم ایران، پیش از انقلاب بود؛ شاید وضعیت اقتصادی مردم در آن دوران خیلی بدتر از امروز نبوده باشد. در نتیجه اصلی ترین مسأله مردم، نظام سیاسی شاهنشاهی بود که به هیچ قاعده و قانونی پایبندی نداشت و یک فرد همه  تصمیمات را می‌گرفت ؛ همه چیزاز مجلس و دولت و وزارتخانه ها گرفته تا رؤسای ادارات و دوایر دولتی و نظامی با اراده  یک فرد انتخاب و برکنار می شدند.
    این ها، به همراه خفقان ناشی از سانسور رسانه ها و عملکرد مخوف دستگاه امنیتی شاه، باعث شد تا مردم علیه رژیم شاه انقلاب کنند. و گرنه با توجه به هزینه ها و مشکلات جانبی حرکات انقلابی، مردم ما بیهوده و از سر ماجراجویی در پی نهضت حضرت امام به راه نیافتادند.
    اما همچنان که امام پیش از پیروزی انقلاب بر خواست مهم مردم که همان آزادی بود، تاکید داشتند، پس از پیروزی انقلاب نیز بارها و در برهه های مختلف حیات سیاسی جمهوری اسلامی ، عملاً پاسداری خود را از آرمان مقدس آزادی به اثبات رساندند.
احمدسلامتيان، نماينده مجلس اول
    برای مثال، احمد سلامتیان، کاندیدای دوره اول مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه  اصفهان بود که توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شد. یکی از اعضای برجسته  شورای نگهبان وقت که امروز هم در قید حیات اند، طی سخنرانی در اصفهان به بیان دلایل رد صلاحیت نامبرده مبنی بر عدم سلامت و صلاحیت فردی و اخلاقی ایشان می پردازند. حضرت امام خمینی (ره) در فردای آن روز، طی سخنرانی خود خطاب به عضو محترم شورای نگهبان می فرمایند که شما چه کاره اید که برای مردم تصمیم می گیرید؟ مردم اصفهان باید تشخیص بدهند که فلان فرد برای انتخاب شدن و عضویت در مجلس صلاحیت دارد یا نه؛ مردم آزادند که انتخاب کنند.
    موارد بسیاری داریم که حضرت امام در طول دوران رهبری خود، همواره برآزادی، حق انتخاب مردم و جایگاه رفیع و مهم قانون تأکید گذاشته اند.
     یکی دیگر از این موارد، اواسط دوران جنگ و سال های بحرانی کشور در دهه  شصت بود که با وجود مخالفت هایی، امام بر انتخاب مجدد مهندس موسوی برای دومین دوره نخست وزیری ایشان نظر مساعد داشتند.
اما قانوناً، تصمیم با مجلس شورای اسلامی بود. در این میان امام طی پیامی به نمایندگان مجلس، بر نظر موافق خود با انتخاب دوباره مهندس موسوی تاکید گذاشتند، اما عملاً به نمایندگان یادآور می شوند که نظر نهایی، نظر شماست؛ شما نمایندگان ملت هستید و این شمایید که باید تشخیص دهید چه کسی نخست وزیر باشد یا نباشد.
در همان زمان، با وجود اینکه مجلس رأی به نخست وزیری مهندس موسوی می دهد، اما تعدادی از نمایندگان، رأی منفی به ایشان می دهند. با این حال، هیچ کس این نمایندگان مخالف با نظر امام را متهم به ضدیت با ولایت فقیه نمی کند.
اندکی بعد، یکی از همان نمایندگان مخالف، به عنوان عضو حقوقدان شورای نگهبان از سوی مجلس انتخاب شده و سالها در این نهاد خدمت می کند.
    بسیاری از اصول انقلاب در آن دوران عملی شدند. با این حال، طبیعی است که هر تئوری و اندیشه ای وقتی در متن عمل قرار می گیرد، در اجرا با مسایل و مشکلات احتمالی مواجه می شود. انقلاب و اندیشه های حضرت امام نیز از این امر مستثنی نبودند؛ اما می بینیم که امام تا حد ممکن و در موارد متعدد، سعی در عمل به همان اصول مطرح شده در دوران مبارزه می نمودند و تا حد امکان از انحراف از اصول، با قاطعیت جلوگیری می کردند.


    در برهه هایی از حیات سیاسی حضرت امام ، شاهدیم که ایشان مواضع تندی علیه برخی از نیروهای شناخته شده نظیر لیبرال های طیف نهضت آزادی و جبهه ملی اتخاذ می کنند. این برخوردهای ایشان را چطور ارزیابی می کنید؟
مراسم ابلاغ حكم نخست‌وزيرى به مهندس بازرگان
    امام با این طیف از نیروها اختلاف هایی پیدا کردند، اما هیچ وقت مخالف آزادی آنها نبودند. آنها در زمان امام همواره حرف های خود را می گفتند و نقدهای خود را آزادانه بیان می کردند. نامه های مهندس بازرگان به امام که در برخی از آنها صریحاً نقدهایی را نسبت به برخی از رفتارهای ایشان وارد کرده بود، موجود است؛ با این وجود هرگز کسی به این اعتبار، دستور بازداشت و دستگیری ایشان را صادر نکرد.
در همان زمان عده ای متقاضی برخورد تند با این جریان ها می شوند و استدلال شان هم این بود که جریان ها و افراد مذکور علیه امام موضع گرفته اند.امام خمینی در پاسخ به این عده می فرمایند که اینها علیه شخص من صحبت کرده اند؛ من که اصول دین نیستم. من هم مثل همه  مردم یک فردم.
    به طور کلی امام در برخورد با مخالفین از سعه  صدر زیادی برخوردار بودند؛ مگر جریان هایی که اقدام به جنگ و نبرد مسلحانه کردند که موضوع آنها متفاوت است. نظام قانوناً وظایفی برعهده دارد که در راستای تأمین امنیت جامعه و شهروندان و حفظ چارچوب سیاسی کشور در راستای خواست اکثریت جامعه، نسبت به انجام آنها مبادرت می ورزد. بحث گروه های معاند و اعلام جنگ مسلحانه علیه نظام هم از این قاعده مستثنی نبود.


    موضع امام نسبت به اختلاف سلیقه های سیاسی و گروه بندی ها چه بود؟
امام، محمدعلى‌رجايى، احمدخمينى، بهزادنبوى
    امام خمینی (ره) سعی می کردند تا نقش یک رهبر جامع را ایفا کنند. به این معنا که حضرت امام، رهبر ملت ایران بود و ملت ایران نیز شامل نحله های مختلف، اقوام، مذاهب و سلیقه های گوناگونی بوده. امام همواره سعی داشتند تا همه  این گروه ها و سلیقه ها را پوشش بدهند.اساساً نقش رهبر در قانون اساسی چنین نقشی است. رهبر، رهبر یک جریان یا جناح خاص سیاسی نیست و اگر باشد، این نوعی نقض غرض و عدول از عدالت است و عملا صلاحیت رهبری نقض می شود.
امام در همین راستا تلاش ویژه ای جهت حفظ و احقاق حقوق اقلیت ها، اقشار، اقوام و گروه های مختلف کشور داشتند.
    همچنین با وجود اینکه امام طبعاً دارای گرایش سیاسی خاصی بودند که ممکن بود به یکی از جریان های سیاسی کشور نزدیک باشد، اما در عرصه تصمیم گیری و اعمال حاکمیت، همواره نظر سیاسی شخصی خود را دخالت نمی دادند و تلاش می کردند تا از موضعی فراجناحی با مسایل روبه رو شوند تا منافع کل کشور حاصل شده و لطمه ای به منافع ملی ایران وارد نشود.

پايان